آخرین ارسالی های انجمن

دلتنگ که میشم
گوشیمو میزارم و شروع میکنم به گوش دادن موزیک
چشامو ميبنـــدم، حس ام رو زير زبونم مزه مزه ميكـــنم و ...
راهی میشم توی کوچه های خاطرات
توی هر کوچه که قدم میزارم ، یاد یکی از خاطره هام میافتم
آروم آروم قدمهامو بر میدارم تا مرورشون کنم
اگه این خاطرات نبود
همین نفسی که به زور بالا میاد ، دیگه بهونه ایی نداشت واسه بالا اومدن ....


یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم
یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم بی صدا کنم....
تو نگرانم نشو!!!
همه چیز را یاد گرفته ام!
یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی!
یاد گرفته ام نفس بکشم بدون تو……و به یاد تو.....
یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن....
و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم
تو نگرانم نشو!!!
همه چیز را یاد گرفته ام
یاد گرفته ام که بی تو بخندم...
و یاد گرفته ام بی تو بدون شانه هایت گریه کنم...
یاد گرفته ام که دیگر عاشق نشوم به غیر تو...
یادگرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم.....
و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم
اما هنوز یک چیز هست …که یاد نگرفته ام...
که چگونه....
برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم....
و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم....
تو نگرانم نشو !!!
فراموش کردنت را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت....

_717189.jpg)
نگاهش کنی تا مطمئن شوی که هست؛
که می ماند... صبح که بیدار شوی هم، هنوز هست!
که خواب نیست که حقیقت دارد بودنش!
فکرش را بکن... نگرانیت را بفهمد،
نگاهت کند، ببوسدت، نزدیکتر شود،
طوری که نفسش صورتت را گرم کند
بگوید: بخواب عزیزم، بخواب زندگیم... آرام باش...
من تا همیشه کنارت هستم... بخواب که فردا خیلی کار داریم!
و این یعنی زندگی... خودِ خودِ زندگـــــــی...

